کلنا عباسک یا زینب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نیمه شعبان

22 اسفند 1400 توسط بنت الهدی

سلام مولای من مهدی جان….

من همان بنده خطاکارِ گنه کارِ سراپا تقصیرمcry….

آری همانم که هر هفته ضمانتم میکنی که برگردم و دیگر گناه نکنم…..

همانم که برای حال خرابم اشک میریزی و دلسوزانه برای خوب شدنم، برای در رکاب ماندنم چه غریبانه نجوا میکنی….

ومن فقط میتوانم ابراز شرمندگی کنم از یار نبودنم. از سربار بودنم. خجلم از وجود خودم….

بازهم تولدت را بدون خودت با کوله باری از گناه جشن میگیریم…بدون حرکت بدون تقکر…

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟

ای کاش کمی خودخواهی و غرورمان را کنار میگذاشتیم و کم تر در منجلاب گناه غرق میشدیم.

یا الله یا رحمان و یا رحیم یا مقلب القلوب  

ثبت قلوبنا علی دینک….

آمین یا رب العالمین

 

 

 

 

 نظر دهید »

ماه مهمانی خدا

29 اردیبهشت 1397 توسط بنت الهدی

عجب روزگاریست……..

هرچه به تاریخ نظر میکنم تاَسفم بیشتر میشود در زمان طاغوت و حتی در زمان انقلاب و هشت سال دفاع مقدس مردم ایران را در ماه رمضان با حال معنوی میبینی اکثرا روزه دار و آنهایی که روزه نیستند حرمت و احترام ماه رمضان را حفظ میکنند اما امروزه چه؟ چه جوابی داریم بدهیم حکومت اسلامی است نظام اسلامی است ولی آیا دولت و ملت اسلامی بودن خودرا حفظ کرده اند.

ماه رمضان ماه مهمانی خداست ماه برکات است ماه نزول قرآن کمتر کسی را میبینی که روزه است و آنهایی که روزه نیستند به راحتی روزه خواری میکنند و دیگران را امر به فحشا میکنند که روزه نگیرید!!!!!!!!!

این نشانه ی آن است که ما طلاب در عرصه ی تبلیغ دین و فرهنگ سازی بعد از انقلاب ضعیف عمل کرده ایم و با تاسف فراوان دشمن به خوبی عمل کرده است و تاسف بار تر از آن امروزه در بین طلاب افرادی را میبینیم که خودشان تبلیغ برای دین که نمیکنند هیچ تازه آسیب بزرگی برای دین هستند.

ای کاش کمتر کیفیت را فدای کمیت میکردیم.و کمی به کیفی سازی برنامه هایمان می پرداختیم

آخرتا کی مصلحت اندیشی؟؟!!!

 نظر دهید »

درد ودل

26 اسفند 1394 توسط بنت الهدی

امروزبرای خریدعید به بازار رفتم و خوشحال ازاین که پولی داشتم وبرای خرید لباس جدیدی  که دوروز پیش آن را دیده و پسندیده بودم، میرفتم.در فسمتی از بازار ناگهان دختر بچه ای نظرم را جلب کرد که با لباس نامناسبی کنار خیابان ایستاده بود ومشغول فروختن دستمال کاغذی بود.با لحن کودکانه ومظلومی به عابرین التماس میکرد تا از او دستمال کاغذی بخرند در بین صحبت هایش با مردم درد ودل می کرد و از سختی هایش میگفت.مدتی بود کناری ایستاده بودم و این صحنه ی غم انگیز را تماشا میکردم یک لحظه از خودم بدم آمد که چطور صبح توانستم اطرافیانم را نادیده بگیرم و فقط به فکر خودم باشم…

آن کودک به همراه برادر کوچکتر از خود تنها نان آور خانه و مادر مریضشان بودند. آن ها تلاش نمیکردند برای خرید لباس نو بلکه تلاش آن ها برای تهیه ی داروی مادر و خوراک شب عید بود و بعضی از مردم چه بی تفاوت از کنار این دختر گذر میکردند…تصمیم گرفتم جلوبروم ولی مردی ازمن پیشی گرفت و به او نزدیک شد جویای حالش شد قصد کمک داشت ولی دخترک خجالت کشید مرد مسن همه ی دستمال کاغذی های دخترک را به دوبرابر قیمت خرید….

ومن خجل از خودم سربه زیر انداختم …….

 نظر دهید »

شهادت حضرت فاطمه (س)

10 اسفند 1394 توسط بنت الهدی

                                                 

 نظر دهید »

عکس شهادت

10 اسفند 1394 توسط بنت الهدی

                

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

کلنا عباسک یا زینب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • دل نوشته
  • رمضان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس